به گزارش راهبرد معاصر؛ 31 اکتبر 2020، رسانههای عراقی تصاویر جمعآوری کامل چادرهای متحصنین میدان التحریر را با حضور نیروهای امنیتی و با کمترین (طبق برخی گزارش ها بدون) درگیری و مقاومت معترضان ضبط کردند. در جریان این عملیات که مراتب تشکر نیروهای دولت مصطفی الکاظمی را به خاطر "همکاری معترضان" بر انگیخت، حامیان پای ثابت اعتراضات اکتبر 2019 که در ادبیات سیاسی عراق، "تشرینیون" نام گرفتهاند مدیحه سراییهای بسیاری کردند ولی چند روز از این ماجرا گذشته، میدان التحریر به عنوان موطن اصلی اعتراضات، کاملا به روی عبور و مرور وسایل نقلیه باز مانده و این بدان معناست که هیچ تجمع انسانی در اطراف آن وجود ندارد. در واقع به تعبیر اکثر تحلیلگران، "جریان اکتبر 2019 به پایان خط رسید".
اگر معیار زنده بودن اعتراضات را حضور شماری از جوانان در میدان التحریر بدانیم، که البته اگر معیار کاملی نباشد، مسلما معیار قوی است، بدون شک ثورة التشرین، به پایان خط رسیده است. البته ضعف این جریان از مدتها قبل نمایان شده بود. از ماه سوم اعتراض (یعنی دسامبر 2019) شمار معترضان حاضر در میدان بسیار کم شده بود و به هیچ عنوان شایسته اطلاق "هزاران نفر" نبودند. فراخوانهای مکرر از سوی بسیاری از لیدرهای اعتراضات نظیر غیث التمیمی و فائق الشیخ علی برای حضور در "جمعه های ملیونی" رسما شکست فاحشی خورده بود. بدتر از همه، زمانی که به دستور صدر حامیانش در تجمع "ثورة التشرین الثانیة" در بغداد علیه امریکا جمع شدند، عملا میدان التحریر خالی از تظاهرکننده شد. بدین ترتیب 3 1اکتبر 2020 در واقع رسمیت بخشیدن به واقعیتی بود که از ماهها قبل امکان رویتش وجود داشت.
در بدنه معترضان حاضر در جریان اکتبر سه گروه فکری عمده قابل شناسایی هستند: معترضان به فساد؛ معترضان به کلیت طبقه حاکمه و ضد ایرانیها. طبیعی است که هر یک از این سه، شاخههایی داشته باشند.1 سال از اعتراضات اکتبر گذشته اکنون با مدقه در روندهای سیاسی مشخص میشود که عملا هیچ تغییر کلان و راهبردی رخ نداده است. معترضان به فساد همچنان شاهد حاکم بودن سیستم محاصره فسادزا هستند و می بینند که در بسیاری از منصوبین نخستوزیر جدید از میان فاسدان قبلی هستند که احکام قضایی قطعی علیه برخی از آنها وجود دارد. معترضان به کلیت طبقه حاکمه شاهد روی کار آمدن نخستوزیری هستند که سابقه عضویت در حزب الدعوه را دارد و خود داماد یکی از نزدیکان به العبادی و مالکی است و به وضوح تداوم سلطه احزاب بر تصمیمات را به نظاره نشسته اند. مصطفی الکاظمی در گفتگوی اخیر خود با گاردین از "رقص با افعیها" و لزوم ترجیح گفتگو بر تقابل سخن گفته که عملا به معنای کژدار و مریز طی کردن با مفسدان است. اما ضد ایرانیها هم تا حد زیادی امروز مایوسند چراکه کاظمی،نخستوزیر غربگرا که شوالیه آزادسازی عراق از سلطه ایران تعبیر میشد، نه تنها با نزدیکان به ایران همچون ابوفدک حشر و نشر دارد بلکه سفر به ایران را جزو اولویتهای سفر خارجی خود میگذارد و در حوزه تجاری به نحوی برخورد میکند که بوی زد و بند سیاسی با تهران را میشود استشمام کرد. از این رو در یک کلام میتوان گفت که اعتراضات اکتبر به هیچ عنوان به اهدافش نرسیده است.
اینکه چرا جریان اکتبر به اهدافش نرسیده است را به دلیل پیچیدگی جامعه عراق و جریانهای خودجوش و بیرونی که در آن تاثیر دارد، نمیتوان به طور کامل توضیح داد اما میتوان حداقل 5 علت برای ناکامی آن جست:
عمدهترین رهبران سیاسی که پس از اعتراضات اکتبر سری در میان سرها در آوردند و اکنون بازیگر سیاسی شناخته میشوند عبارتند از: فائق الشیخ علی (اکنون نماینده پارلمان است)؛ اسعد الناصری (امام جمعه پیشین منصوب جریان صدر که از این جریان جدا شد)؛ غیث التمیمی (عضو جدا شده جیش المهدی که سالها در لندن زندگی کرد و سال گذشته به عراق بازگشت و از ترس جریان صدر، در اربیل پناه گرفت).
تنها جریان نسبتا رسمی که مدعی نشات گرفتن از اعتراضات است "جنبش الوعی" به سرکردگی "صلاح العرباوی" (عضو جدا شده جریان حکیم) است که چهرههای جوان و سکولار در میان اعضای این جنبش برجسته هستند.